آنتیـ.گون

پراکنده نویسی یک ضدقهرمان...

آنتیـ.گون

پراکنده نویسی یک ضدقهرمان...

آسفالت



اصلن فکرشم نمیکردم که تا چند وقت دیگه با آسفالتی که روش راه میرم یکی بشم. زیر ماشین نرفتم ... یعنی شبیه ماشین نبود ... از بالای ساختمون هم نیفتادم ... یعنی شبیه ساختمون هم نبود. فقط میخاستم راه برم ... یه جاهایی هم بشینم ، اما هر باری که پا میشدم میدیدم یه چیزیم نیست. میدونی، کم کم شدش ... هر سری یه چیزیم میچسبید بهش ، هیچ جوری هم جدابشو نبود سگ پدر. یه وقتایی هم میدیدم آسفالته هنوز نگرفته و چسبیده بهم. به من که میرسید ول کن نبود لعنتی. اصلن آسفالت درست درمون پیدا نمیشه ، با یه آفتاب چسکی عین گه زیر پای آدم وا میرن ... هر روز بار بیشتری میفتاد رو گرده م و چشام میچسبید به خیکم. داشتم اون وسط از ناف تا میشدم تا وقتیکه دیدم دیگه پاهام باهام نیست، تو یه خیابون جا مونده گمونم. با ویلچر هم که راه برو نبودم. نیگا کردم دیدم ای بابا دستی هم واسه چرخوندن چرخا نمونده. با چیزایی که مونده بود همینجا دراز کشیدم و شدم چیزی که می بینی. جون من یه کم کفشاتو بیشتر رو آسفالت بکش ، اینجوری بیشتر خوشم میاد...

نوشته محمد آزمند نوازنده گیتارجز در کرج ( پسری که به جز چهره ش همه چی ش شبیهه به من ، علایق، استعداد ، همه چی همه چی ، شدید ...)

نظرات 7 + ارسال نظر
فرشته مرگ سه‌شنبه 26 شهریور 1387 ساعت 00:43

جون من یه جا واسه من بزار کنا جوین منم دوسدارم یکی با کفش روم راه بره
==============زیبا بود=================

وحدانی سه‌شنبه 26 شهریور 1387 ساعت 14:57 http://www.goranaz.blogsky.com/

سلام خلیل بزرگ

آره حق با تو بود اون عکس بدرد این پست میخوره
ممنون از نظرت

راستی این روزانه بلاگم کار نمیکنه !! دیدی ؟

جمشیدی سه‌شنبه 26 شهریور 1387 ساعت 23:57 http://halhalok.blogsky.com/

یا الله خلیل خان مویدی...
نوشته ات جونن آقا

فائزه محسنی چهارشنبه 27 شهریور 1387 ساعت 18:03 http://faezemohseni.blogsky.com

دستت درد نکنت متن جالبیسته.

مهتاب( صدای پای آب) چهارشنبه 3 مهر 1387 ساعت 11:58 http://sadayepayeab.blogfa.com

خیلی جالبه. فقط من اومده بودم عکس های پلور رو ببینم. پس کو آقا خلیل؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سامان سایبانی پنج‌شنبه 4 مهر 1387 ساعت 11:32 http://chemak.blogsky.com

سلام خلیل جان.
احساس اکنم مه هم این اتفاق لمس امکردن

موسا یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 14:10

برای من خیلی جالب بود و آن اینکه تصویری که از شما در ذهنم بود بسیار شبیه عکسیست که رحیمیان در پست تازه اش به روز کرده است.
عجیبا غریبا~!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد